چکیده

پرسش اصلی این مقاله این است: «آیا خود دین نقشی در خشونت سیاسی بازی می‌کند؟» در آغاز اصطلاحات مربوط و رایج در ادبیات این بحث، مانند «دین»؛ «خشونت دینی»؛ خشونت سکولار»؛ «خشونت سیاسی» و «فعل اختیاری» را تعریف می‌کنیم. سپس به بررسی دو استدلالی خواهم پرداخت که می‌توان به سود ادّعای اینکه خود دین یگانه علّت به اصطلاح نوع دینی خشونت سیاسی است، اقامه کرد و از این بحث نتیجه خواهم گرفت که این دو استدلال در معرض نقد قرار دارند و هیچ یک قادر به تأیید ادّعای مذکور نیستند. در پایان تبیین مورد قبول خود از علّت و ریشه اصلی خشونت سیاسی به نحو عام و راه حل درست آن را پیشنهاد خواهم کرد. همچنین از بحث خود نتیجه خواهم گرفت که تفکیک مشهور میان خشونت دینی و خشونت سکولار قابل دفاع نیست.

کلید واژه‌‌‌‌ها: خشونت دینی؛ خشونت سکولار؛ خشونت سیاسی؛ تاریخ دین؛ تفسیر متون دینی 

ادامەی مطلب